پست دوازدهم

نمیدونم از بقیه عصبانی باشم یا نه.

من اولش پیش خودم اعتراف نکرده بودم.همین بود که تا حدی دز قضیه رو پایین نگه داشته بود.

ولی چند نفر حرفایی زدن که باعث شد دلم قرص بشه.

که جرات اعتراف پیدا کنم و اعتراف کردم. مهم تر از همه پیش خودم...

وقتی اعتراف میکردم با خودم فک میکردم که حتما قراره اتفاقی بیوفته که من شجاعتشو پیدا کردم که بگم.

فک میکردم گفتنم دلیل محکمی داره...فک میکردم گفتنم یعنی اینکه اتفاق میوفته.

گفتم... گفتم و اعترافات من شد آزار دهنده ترین جملات دنیا.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.