همسایه مون یه دختر کوچولو داره ، 4 سالشه.
امروز من داشتم برا امتحان شنبه میخوندم که اومد خونمون.
اصرار داشت که باهاش بازی کنم ، بهش گفتم بذار اول درسامو بخونم.گفت درس نخون با من بازی کن.
گفتم اگه درسامو نخونم که معلمم دعوام میکنه!گفت معلمت کیه ؟ من ندیدمش.
بی اختیار گفتم یه روز میبینیش!
اونم تکرار کرد : یه روز می بینمش؟
ته دلم گفتم کاش واقعا یه روز هانی بیاد خونه ما و ببیندش.