پست بیستم

وقتی به من میرسی نخند...

این همه برنامه ریزی کردم که دوست نداشته باشم...که معمولی باشی.

وقتی که میای و میخندی همه چی خراب میشه.

خواهش میکنم به من نخند.

وقتی که میخندی دنیارو بهم میدن ولی...وقتی باز بری و نباشی من میمونم و لبخند قشنگ تو و

تویی که دیگه نیستی.

پست نوزدهم

دیروز اولش هم روز خوبی بود هم روز بدی.قرار گذاشتم با زهرا بعد نمایشگاه برم بیرون.ولی بعد پشیمون شدم.

حس کردم که اگه برگردم خونه و یه کمی گریه کنم بهتره...یه کمی خالی میشم.

اخه خیلی وقت بود که اینقدر طولانی جایی نبودم که اون باشه...خیلی وقت بود مستقیم باهاش حرف نزده بودم.

خنده شو ندیده بودم! همون خنده ای که باعث فراموشی من میشه! حتی اسمم...

ولی به هر حال تصمیم گرفتم که با زهرا برم بیرون و وقتی برگشتم بشینم و گریه کنم.

و چقدر خوب شد که این تصمیمو گرفتم چون همون چیزی رو شنیدم که دوس داشتم بشنوم!

البته مطمئن نیستم ولی اینطور به نظر میاد.

لبخند از رو لبم نمیره!

کاش فرصت داشته باشم نظرشو درمورد ماکارونی با مخلوط سس تند و سس فرانسوی بپرسم!

اتفاق فوق العاده این بود که  اون خندید و من ازش عکس گرفتم!

یه لحظه یادم رفت که دوربین دستمه و دارم عکس میگیرم فک کردم داره به من میخنده!

گیج شدم که به من میخنده یا دوربین ولی بازم رفتم به فنا...

حالا از کجا معلوم شاید واقعا داشت به من لبخند میزد!

اخه همش حس میکنم تا حالا تو هیچ عکسی این مدلی نخندیده...

نمیدونم و مهمم نیست.مهم این بود که خندید و من یکی از دوس داشتنی ترین لبخندای دنیا رو ثبت کردم!

کاش اون لحظه ادامه داشت و تموم نمیشد.



پست هجدهم

ای کاش عشق سر به سر ما نمی گذاشت...

#فاضل نظری

پست هفدهم

اصولا ادم قوی و محکمی هستم. نه که هر اتفاقی که افتاد چیزیم نشه نه.

ولی میتونم بلند شم از زمین وقتی زمین خوردم.

ولی یه بار یه جوری زمین خوردم که دیگه بلند نشدم  و بلند نمیشم.

مثل اونی که گفت:

برای همه چیز میشود جنگید

جز برای دوست داشته شدن!

حواست نبود چقدر دوستت دارم.

زمین و زمان دوستت داشتند و تو حواست نبود به سادگی دوست داشتن کسی که شبیه کسی دوستت نداشت!

هرگز مرا دوست داشتی؟

رفتم...

بی چشمی نگران پشت سر...

برای همه چیز میشود جنگید جز برای دوست داشته شدن.

#معصومه_صابر

پست شانزدهم

در حضور دیگران می گویم تو محبوب من نیستی!

و در ژرفای وجودم میدانم چه دورغی گفته ام...

می گویم میان ما چیزی نبوده است تنها برای اینکه از دردسر به دور باشیم...

نقش دلقکی را بازی میکنم.

عشق من !

و در این بازی شکست می خورم و باز می گردم.

زیرا که شب نمی تواند حتی اگر بخواهد ستارگانش را نهان کند.

و دریا نمی تواند حتی اگر بخواهد کشتی هایش را...


#نزار_قبانی